محمدکیانمحمدکیان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

فینگیلی من

بدون عنوان

امروز زحا جون اومده بود پیشت و شمام هی شیطونی میکردی و زحا جون همش دعوان میکرد و میگفت نی نی اخ اخ نی نی دست موز.... یا وقتی شما شیر میخوردین زحا جون میگفت نی نی جوجو بس.... اینم ی سری عکس: زحا جون منتظر شما بیدار شی هی بهت سر میزد تا ببینه کی بیدار میشی اخر هم اومد نشست کنارت اینجام بیدار شدی کلی باهم بازی و شیطونی کردین ...
25 مهر 1394

روز ت مبارك كودكم

روز کودک مبارک من يه مامانم....... ازينكه ميبينم فرزندم روز به روز با بزرگ شدنش لباساش ديگه اندازش نيست حس خيلي خوبي دارم.  وقتي فرزندم و نگاه ميكنم و قد و بالاشو ميبينم ذوق ميكنم وقتي فرزندم اراسته است و زيبا همه چي يادم ميره. خيلي وقته كه براي خودم وقت زيادي ندارم ....اما ازينكه تمام وقتم صرف رسيدگي به فرزندم ميشه يه جور خاصي خوشحالم خيلي وقته كه نتونستم غذامو تا گرمه و لذت داره تا اخرش بخورم......اما وقتي فرزندم شيرشو با ميل ميخوره و تموم ميشه انگار خوشمزه ترين غذاهاي دنيا رو خوردم خيلي وقته نتونستم كتاب مورد علاقمو بخونم.....اما وقتي با عشق با فرزندم حرف ميزنم واون به چشمانم زل ميزنه زيباترين متن هاي عاشقانه رو تو عمق نگاهش مي...
16 مهر 1394

اولین ارایشگاه

امروز روز شنبه مورخ 24 مرداد 94 برای اولین بار رفتم ارایشگاه اصلا هم گریه نکردم از ساعت 8 تا 8.20 کار موهام طول کشید اینم عکسام   ...
24 مرداد 1394

تولد یک سالگی در تهران

کارت دعوتم تزیینات تولدم کاد.وهام کیکم(چون ما نرسیدیم کیک سفارش بدیم چون از مشهد رسیده یودیم و سفارش کیک هم وقت میگرفت) من و کیکم من و دایی پیمان جونم دوستای خوبم ...
16 مرداد 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فینگیلی من می باشد