انجیروند اردکان
عید 95 یزد
با مامانی و بابایی و عمه ها و عموها ...
نویسنده :
مامان شادی
17:44
نوروز 95 یزد
بدون عنوان
از هفته پيش هم تنها توي اتاق خودت ميخوابي اقا كوچولو من شبا یه مقدار دیر میخوابي و صبح ها معمولا تا 11 خوابي
نویسنده :
مامان شادی
21:12
صداي حيوانات
صدای هاپو جوجو مرغ. کلاغ پیشی رو ميتوني دربياري
نویسنده :
مامان شادی
21:09
اولين كلمات
حمام. دايي. بابا. بابایی. شادی. هادی. علی. چایی. بچه. کجایی. هاپو. توپ عاشق ماشين و اتوبوسي و به همه ماشينا ميگي آن به غذا ميگي نام نام به شير ميگي دل
نویسنده :
مامان شادی
21:08
واكسن
واكسن یک سال و نیمه گیت اول بهمن بود ولی اون روز تب داشتي و واکسنت تا چهارشنبه14 بهمن عقب افتاد ولی خیلی تب و درد نداشتي
نویسنده :
مامان شادی
21:05
یلدا 94
دیدن دختر عمو
امروز دختر عمو جونم به دنیا اومد منم رفتم دیدنش اینم دختر عمو جونم ...
نویسنده :
مامان شادی
10:58