اولين جمله كامل
واست اب هويج گرفته بودم و اوردم واست كه گفتي من اب هويج دوست ندارم
نویسنده :
مامان شادی
21:35
شغل ها
چند روز پيش واست ي كتاب مشاغل خريدم و امروز همه شغلهاي توي اون كتاب رو ياد گرفتي ...
نویسنده :
مامان شادی
11:21
ژست بعد از حمام و استيل تلويزيون ديدن
فيگور تلويزيون ديدن بعدد از حمام در هواي سرد ...
نویسنده :
مامان شادی
11:26
جمله
داوي سعي ميكني جمله كامل بگي بعضی وقتا که یادت میره صبر میکني تا فعل جمله یادت بیاد هي كلمه رو تكرار ميكني تا فعل جمله يادت بياد
نویسنده :
مامان شادی
11:24
من و دايي
جوجه طلايي
ي گنجشك كوچولو توي خونه داري كه اسمشو گذشتي طلايي اين اسم خودت انتخاب كردي واسه گنجشكت خيلي هم دوستش داري از غذاهايي كه خودت ميخوري هم ميخواي به طلايي بدي بخوره
نویسنده :
مامان شادی
14:26
ماشينهاي من
اين نصف ماشينهاي شماس و شما اسم تمام ماشيناتو بلدي و كلي ماشين داري ...
نویسنده :
مامان شادی
14:25
شعر
پسر گل من تمام شعرهايي كه واسش ميخونم و انتهاي شعرهارو حفظي....
نویسنده :
مامان شادی
14:13